۱۳۸۸ شهریور ۷, شنبه

گزارش صعود سبلان

از هر چه بگذریم، سخن «کوه» خوشتر است.
اول می خواستم با ارائه ی یه گزارش تصویری، مفید و مختصر از کنار برنامه بگذرم؛ اما حقیقتن از سبلان راحت گذشتن، روا نیست.
سبلان یا به قول آذری ها «ساوالان» ، با عظمت و زیبایی بی نظیرش ، به حق عروس قله های ایرانه. آتشفشان خاموش، آرام، بلند، استوار، مادر چشمه های گرم و جوشان، سنگ صبور اهالی سخت کوش اردبیل، پر از خنکی آب، پر از شیرینی عسل.
عجب هوایی داشت! پناهی خنک و دل انگیز برای گریز از گرمای وحشتزای فارس.
هرچی بیشتر به سمت شمال کشور می رفتیم هوا خنک تر می شد.
دمدمای غروب جمعه 23 مردادماه 88 ، از حوالی رودبار و منجیل که می گذشتیم، رفته رفته ابر و مه هوا غلیظ تر می شد. بوی نم، بوی بارون، بوی شالیزار، بوی دریا.

شب رو آستارا خوابیدیم. تاریک روشن صبح زیبای اولین روز هفته، گردنه ی حیران رو پشت سر گذاشتیم و تو یکی از پارک های اردبیل تو هوای فوق العاده خنک، صبحونه خوردیم.
دغدغه ی نامناسب بودن هوا برای صعود، آزاردهنده بود.
به تصمیم سرپرست راهی سرعین شدیم تا از چشمه های آب گرمش استفاده کنیم و بعد از ظهر اگر هوا بهتر شد بریم به سمت قوتورسوئی و شابیل (اول مسیر صعود).
از استخر که بیرون اومدیم، آفتاب کمی از پشت ابرها خودنمایی می کرد. اما ناراحتی ای که برای یکی از اعضا پیش اومد ما رو حدود سه، چهار ساعت حوالی درمانگاه و مطب دکتر نگه داشت.
مسیر شابیل از اردبیل به سمت مشکین شهر می رفت و نیمه های راه وارد یه فرعی می شد و از شهر کوچک فخر آباد می گذشت. حدود 140 کیلو متر راه بود و ما وقتی رسیدیم که هوا رو به تاریکی بود. شابیل منطقه ای مسکونی نبود. مکانی تفریحی و سرسبز بود با یه استخر آب گرم.

از اونجا یه جاده خاکی تا پناهگاه (ارتفاع 3500 متر) می رفت که لندروورهای کرایه ای توی مسیر رفت و آمد می کردن. هوا تاریک و مه آلود بود و سه چهار ساعت هم تا پناهگاه راه بود. مجبور شدیم 2 تا لندروور کرایه کنیم وبرای به موقع به پناهگاه رسیدن، از لذت کوهپیمایی صرف نظر کنیم.
پناهگاه بزرگ و مجهز بود. با بوفه و امانتداری و سرویس بهداشتی و چندین قسمت مجزا برای استفاده ی کوهنوردها.

صبح روز یکشنبه 25 مرداد، قبل از ساعت 5 بیدار شدیم و 5:15 همه بیرون بودیم. بعد از کمی نرمش، ساعت 5:35 راه افتادیم.
مسیر شیب ممتد و نسبتن یکنواختی بود تا قله.
زیر پا هر چی بود سفیدی مه بود و بالا آبی گسترده ی آسمون. ما بودیم و کوه. سنگ های گرانیتی و سیاه، گل های سفید و بنفش، و به ندرت سفیدی برف.



نمای زیبایی از چندین برکه تو دامنه های کوه از بالا پیدا بود که از انعکاس نور آفتاب مثل آیینه می درخشید.
هوا سرد بود باد می وزید. پرچم های رنگی کوچکی تو سراسر مسیر نصب شده بود و به وضوح مسیر رو نشون می داد. چند جای مسیر تابلوهای یادبود از شهدای سبلان -روحشون شاد- نصب بود و همه جا پر بود از سنگ نوشته هایی که جلوه ی ناخوشایندی به کوه می داد.
جز چند استراحت کوتاه و کمتر از 10 دقیقه، تنها یک بار حدود 30 دقیقه برای صبحونه ایستادیم. بعد از گذشتن از «سنگ محراب» و عبور از چند یخچال ، ساعت 10:15 دقیقه اوج عظمت و زیبایی قله ی سبلان رو تو سبزی زلال و پاک دریاچه دیدیم.

دریاچه ای سبزآبی، زیبا و زلال، در احاطه ی دیواره های سنگی بلند.



قله غربی ترین صخره ای بود که در سمت راست (شمال) دریاچه قرار داشت.
چند دقیقه بعد بر فراز سومین قله ی بلند ایران، عکس یادبود انداختیم.

لحظه های آکنده از شگفتی و هیجان و نیایش، سرد بود و توأم با بادی تند. مجال بلندتر پریدن نبود!
ساعت 11:30 قله رو ترک کردیم و کمی بعد نگین سبز ساوالان رو هم بدرود گفتیم.
مسیر برگشت با وجود ارتفاع زدگی یکی از همنوردهامون و چند توقف برای بهبود حال ایشون، با سرعت بیشتری همراه بود.
با کم کردن ارتفاع حال دوستمون بهتر شد و بعد از ظهر ساعت 15:15 به پناهگاه رسیدیم. نهار مختصری صرف کردیم و با سرعت کوله ها رو پیچیدیم و به راه افتادیم.
مه با سرعت خارق العاده ای بالا می اومد و گیرایی خاصی به فضای کوهستان می داد.

چهره های گشاده و شاد ساکنان دامنه های ساوالان به ما قوت قلب می داد و خستگی راه رو از تنمون دور می کرد.

حدود ساعت 8 ، بعد از سه ساعت کوهپیمایی، به شابیل رسیدیم. و بعد از حمام آبگرم به اردبیل برگشتیم.
بازدید از چند مکان زیبا و دیدنی درادامه ی سفر، لحظه های خوش و پرخاطره ای رو برامون رقم زد.
صبح دوشنبه ی آفتابی و خنک، کنار دریاچه ی نئور (واقع در جنوب اردبیل):


بعد از ظهر دوشنبه ، ساحل دریای خزر:

صبح سه شنبه، بازدید از قلعه رودخان (23 کیلومتری جنوب غربی فومن) ، در دل جنگل های انبوه و زیبای گیلان:



و نهایتن بازدید از روستای تاریخی ماسوله (بعد از ظهر سه شنبه):



و چهارشنبه 28 مرداد، خستگی راه و تحمل گرما و ... ساعت حدود 10 شب بود که به مرودشت رسیدیم.
و پایان صفحه ای دیگر از دفتر صعودهای بلند ما.

سرپرست برنامه : علی اکبر فلاحی
نفرات شرکت کننده در برنامه : خانم ها محبوبه شعبانی ، الهام صفایی ، حبیبه نجات و آقایان عزیز جوکار ، سجاد شعبانی ، احسان شیاری ، حامد صفایی ، محسن نصیری (مسئول تدارکات و امور فنی).
منت خدای را عزوجل، که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش، مزید نعمت.
یا حق

۱۳۸۸ مرداد ۲۹, پنجشنبه

گزارش تصویری برنامه ی تنگ مروارید (سپیدان)


گزارش تصویری صعود قله ی 3950 متری رنج





گزارش صعود خط الرأس کامل دنا

رشته کوه دنا به طول هوایی هشتاد کیلومتر در جنوب ایران قرار دارد. از شرق به استان فارس، از غرب استان چهارمحال بختیاری، از غرب به استان کهکیلویه و بویراحمد و از شمال به استان اصفهان محدود می شود.این رشته کوه مرتفع که به بام جنوب ایران معروف است، دارای 47 قله با ارتفاع بالای 4000 متر از سطح دریا است. بلندترین قله آن قاش مستان ( بیژن 3 ) به ارتفاع 4435 متر، بلندترین نقطه در رشته کوه زاگرس می باشد.این رشته کوه در موقعیت جغرافیایی 15/31 – 52/30 عرض شمالی و 36/51 – 09/9 طول شرقی قرار دارد.
صعود خط الرأس کامل دنا، برنامه ای بود که پس از صعود قلل مختلف رشته کوه و صعود خط الراس های شرقی و مرکزی بصورت جداگانه، در تقویم ورزشی گروه قرار گرفت.این برنامه در سال های 1381 و 1384 توسط گروه کوهیاران پارس و گروه آرش اجرا شده بود. مطالعه گزارش برنامه ی ایشان و راهنمایی های دیگر دوستان همنورد مخصوصن جناب آقای محمد حسین جلالی، رئیس هیأت کوهنوردی استان فارس، ما را در هر چه بهتر اجرا شدن برنامه یاری کرد.
این برنامه همزمان با مبعث حضرت رسول و به مناسبت پنجمین سالگرد تاسیس گروه اجرا گردید.

پنج شنبه 25/4/88
ساعت 00: 17 عصر از مرودشت با خودرو شخصی به سمت یاسوج و در ادامه به طرف روستای سیور به راه افتادیم. ساعت 30: 23 پس از طی حدود 350 کیلومتر جاده آسفالته به روستا رسیدیم و شب را در میان باغات سیب روستا سپری کردیم.

جمعه 26/4/88
ساعت 6 صبح، پس از گذراندن شبی آرام در حالیکه هنوز رفت و آمد اهالی روستا که از شب گذشته باغات خود را آبیاری می کردند ادامه داشت، بیدار شدیم و پس از چک کردن لوازم برای آخرین بار و تقسیم آن ها، ساعت 10: 7 حرکت خود را به یاری خدا با اراده ای قوی شروع کردیم. حرکت از میان باغات به سمت شرق شروع می شود. در قسمت جنوب، جاده ای خاکی جهت دسترسی به باغ ها احداث شده است که برای رسیدن به"تنگ ریزک" مسیر مناسبی است. با ادامه دادن جاده و خارج شدن از روستا، پس از رسیدن به دره ای که آثار رودی خشک شده در میان آن وجود دارد، می بایست از اولین دره ی سمت راست (دره ریزک) برای رسیدن به گردنه ریزک صعود را آغاز کنیم، دره ریزک دارای شیب بسیار تندی است که تا گردنه ای به همین نام ادامه می یابد و دو طرف آن را ریزال های پر شیب و دیواره های بزرگ احاطه کرده است.
در شرایط مناسب می بایست برای دسترسی به گردنه حدود 4 ساعت وقت صرف کرد. پس از رسیدن به گردنه ریزک، مسیر سمت چپ (شرق) را در پیش گرفتیم تا به گردنه اتابکی رسیدیم. طی این مسیر نیز یک ساعت به طول انجامید. بالای گردنه ی اتابکی در سال های پرباران، چشمه ی جوشانی وجود دارد که آب آن جاری می شود. ما ساعت 00: 14 با تحمل گرمای زیاد به بالای گردنه ی اتابکی رسیدیم. برای استراحت و خوردن ناهار تا ساعت 30: 15 بالای گردنه ماندیم. هوا بسیار گرم بود. تا ساعت 30 :19 شیب منتهی به خط الرأس را با تحمل گرمای هوا و تشنگی به دلیل نبودن هیچ گونه آبی در مسیر و آب شدن برف چال هایی که هر ساله در مسیر وجود داشت، به پایان رساندیم. در ارتفاع 4000 متری چادر را برپا کردیم و از برفچالی که در سمت غرب خط الرأس بود قدری آب آوردیم . شب را در حالی که پس از غروب آفتاب باد تندی شروع به وزیدن کرد و بر خلاف چند ساعت قبل هوای سردی را بر منطقه غالب کرد، سپری کردیم.

شنبه 27/4/88
ساعت 15: 7 بعد از جمع کردن چادر در حالیکه هنوز باد سردی می وزید از یال شمالی قله به سمت "کل قدویس" حرکت کردیم . یال منتهی به کل قدویس به صورت ریزالی است و خود قله سنگی است. ساعت 45: 7 بر فراز اولین قله با ارتفاع 4341 متر ایستادیم. قلل "کل شیدا "با ارتفاع 4327 و "کل بلبل" با ارتفاع 4319 که در فاصله ی کمی از کل قدویس قرار دارند را در ساعات 10: 8 و 25: 8 صعود کردیم و به سمت گردنه ی "لای نخود" سرازیر شدیم.
شیب بعد از قله ی کل بلبل به سمت گردنه، تند و ریزالی است و می بایست ارتفاع زیادی را برای رسیدن به گردنه کم کرد. ساعت 20: 9 به گردنه، رسیدیم و به سراغ برکه ای که قدری پایین تر از گردنه از ذوب شدن برفچال های جبهه ی شمالی قله ی "چال وهلی" تشکیل شده بود، رفتیم و از آن قدری آب برداشتیم. برای رسیدن به قله بهتر است هم ارتفاع با گردنه تیغه ها را تراورس کرد تا به تیغه ی منتهی به قله رسید و ازآن تیغه قله را صعود کرد. ساعت 30: 11 بعد از یک ساعت و نیم فاصله گرفتن از گردنه بر فراز قله ی 4161 متری "چال وهلی" ایستادیم و عکس یادگاری گرفتیم. بعد از تیغه های قله ی چال وهلی، "کاسه خرسان بزرگ" با تیغه های با ارتفاعات بالای 4000 متر خود نمایی می کند، که برای ادامه مسیر می بایست صعود شوند. البته به دلیل فراز و نشیب های متعدد وقت زیادی را باید صرف گذر کردن از آنها نمود و به همین دلیل صعود آن ها مدنظر ما نبود. بالأخره ساعت 20 : 14 به انتهای تیغه ها رسیدیم. تا ساعت 05: 15 نهار خورده واستراحت کردیم، سپس مسیر صعود قله "آب سپاه" را که شیب ممتدی است و به خود قله منتهی می شود، در پیش گرفتیم. ساعت 35: 15 بر فراز قله ی 4110 متری آب سپاه ایستادیم و پس از 5 دقیقه گرفتن عکس یادگاری به سمت قله ی " ایستگاه" حرکت کردیم ساعت 00: 16 به قله ی 4085 متری ایستگاه رسیدیم پس از آن به سمت دشتی که در سمت شرق قله ی "قلات بزی" بود حرکت کردیم. کوله ها را گذاشته و با برداشتن لوازم ضروری ساعت 40 : 17 از یال شرقی قله که برفچال کوچکی نیز در پائین آن بود به سمت قله حرکت کردیم. قسمت ابتدایی مسیر نیاز به درگیری مختصری با سنگ دارد و در ادامه، یال سنگی پر شیبی است که به قله منتهی می شود. پس از 50 دقیقه ساعت 30 : 18 به قله ی 4210 متری قلات بزی رسیدیم. فرود تا کنار کوله پشتی ها حدود 20 دقیقه به طول انجامید. تصمیم گرفتیم شب را به دلیل کم بودن وقت و روشنایی و نشناختن مسیر پیش رو، بالای دره ی "فردای قیامت" سپری کنیم. با تهیه آب از برفچال زیر قله و برپایی چادر شبی آرام را سپری کردیم.

یکشنبه 28/4/88
ساعت 20: 7 بعد از جمع کردن چادر شیب بسیار تند دره را در پیش گرفتیم ساعت 30 : 8 به پایین دره رسیدیم و پس از برداشتن آب از چشمه ی "ایپر آب" راه گردنه ی غربی پوتک را در پیش گرفتیم. ساعت 45: 10 در حالیکه انرژی زیادی صرف کرده بودیم به بالای گردنه رسیدیم در اینجا با چند شکارچی برخورد کرده و مورد اذیت و آزار آنان قرار گرفتیم. بعد از حدود 45 دقیقه اتلاف وقت، مسیر قله ی "لوکوره" را در پیش گرفتیم. ساعت 15: 12 قله ی لوکوره را به ارتفاع 4265 متر جهت ادامه مسیر ترک کردیم. از بالای گردنه ی غربی پوتک می توان به راحتی برخی از قله های خط الرأس مرکزی را دید که شاخص ترین آن ها "مورگل" است.
پس از صعود لوکوره با حرکت بر روی خط الرأس و گذراندن فراز و نشیب های متعدد، قله ی "کل گردل" را با ارتفاع 4230 متر صعود کردیم و قله ی " تل گردل" نیز با ارتفاع 4265 متر در ساعت 45: 14 صعود شد و پس از آن هم در ساعت 30: 15 قله ی 4230 متری "پازنک" از جبهه ی غربی آن در حالیکه دارای دیواره های کوتاه ریزشی است، صعود شد و پس از 15 دقیقه بر فراز گردنه ی پازنک - مابین قله ی پازنک و مورگل - بودیم. پس از استراحتی کوتاه وخوردن ناهار، ساعت 50 : 16 پس از 30 دقیقه صعود از کرده ی سنگی قله ی 4425 متری " مورگل" ، بر فراز قله ایستادیم و با برگشت از همان مسیر، ساعت 35 : 17 کوله پشتی ها را برداشته از گردنه ی پازنک به سمت گردنه ی "قاش مستان" (فرودگاه) حرکت کردیم. ساعت 20 : 18 به محلی که در برنامه ی قبل قدری غذا و ملزومات برای ادامه مسیر گذاشته بودیم، رسیدیم و با برداشتن آن ها و قدری پیشروی در نزدیکی مسیر صعود قله ی "قاش مستان" محلی را برای برپایی کمپ انتخاب کردیم و از ساعت 00: 19 به مدت 35 دقیقه از جهت غرب قله مسیر ریزالی را طی نموده، ساعت 35 : 19 بر فراز قله ی 4435 متری قاش مستان خداوند را شکرگزاردیم. ساعت 10 : 20 به محل کمپ رسیدیم، چادر را برپا کرده و شبی آرام را سپری نمودیم.

دوشنبه 29/4/88
پس ازجمع کردن چادروپیچیدن کوله هاساعت 45 : 6 به قصد صعود قله ی "بن رود" از سمت جنوب قله ی قاش مستان در جهت شرق قدم در راه گذاشتیم. مسیر صعود بن رود، یال سنگی پرشیبی است که از غرب به قله منتهی می شود. ساعت 15 : 7 بر فراز قله ی 4330 متری بن رود بودیم و دوباره از سمت شرق قله که باز هم یالی سنگی است، به "گردنه ی کیخسرو" منتهی می شود به پایین سرازیر شدیم. ساعت 45: 7 در محل گردنه ی کیخسرو بودیم. سمت شرق گردنه، قله ی " قزل قله" خودنمایی می کند. مسیر صعود آن از سمت غرب قله و جنوب گردنه است که مسیری کاملن ریزشی می باشد و می بایست از تکنیک های سنگ نوردی برای صعود آن استفاده کرد. پس از صرف صبحانه و تهیه آب از بالای گردنه، برای صعود این قله کوله ها را در ابتدای مسیر گذاشتیم و پس از 50 دقیقه درگیری با سنگ، ساعت 15 : 9 در حالیکه انرژی زیادی صرف کرده بودیم بر فراز قله ی 4378 متری قزل قله یکدیگر را در آغوش گرفتیم و پس از 15 دقیقه استراحت و گرفتن چند عکس یادگاری ، ساعت 30 : 9 به سمت گردنه حرکت کردیم و پس از 45 دقیقه فرود از همان مسیر، ساعت 15 : 10 به کنار کوله پشتی ها رسیدیم. ادامه ی مسیر تراورس قله ی "سه قپ آسمانی"( بیژن 2)، از سمت غرب آن است. پس از برداشتن قدری آب از چشمه جوشان خرسی و استراحتی مختصر، ساعت 40: 11 در پایین قله کوله ها را گذاشته و از دامنه ی ریزالی قله اقدام به صعود کردیم. ساعت 40 : 12 پس از 40 دقیقه تلاش خود را بر فراز قله ی 4300 متری سه قپ آسمانی رساندیم. پس از بازگشت و برداشتن کوله ها در مسیر "قله ماش" (بیژن 1) ساعت 20 : 13 از فراز قله ی 4215 متری "کپیری" گذشتیم و ساعت 10: 14 پس از خوردن ناهاری مختصر مسیر ریزال قله ی ماش را در پیش گرفتیم و پس از 25 دقیقه، ساعت 35 :14 خود را بر فراز قله ی 4340 متری ماش دیدیم. پس از مراجعت به کنار کوله ها مسیر را به سمت شرق در پیش گرفتیم. ساعت 50 :15 قلل "کرسمی غربی و شرقی" که با فاصله کمی از یکدیگر قرار دارند صعود کردیم و ساعت 00: 16 بر فراز قله ی 4260 متری "حرا" ایستادیم. پس از آن مسیر را به سمت قله ی "حوض دال" در پیش گرفتیم. باد ملایمی که از صبح شروع به وزیدن کرده بود همچنان ادامه داشت و تحمل گرما را برایمان آسان تر می کرد. غباری که از روز قبل از سمت غرب وارد منطقه شده بود همچنان به پیش می آمد و امکان دیدن و شناختن قله های غربی را از ما سلب کرده بود . سر انجام پس از صعود شیب ریزالی قله ساعت 50 : 16 قله ی 4359 متری حوض دال صعود شد و بدون از دست دادن زمان به سمت قله ی "سی چانی" حرکت کردیم . مسیر به سمت شرق ادامه می یابد و پس از فرود از قله ی حوض دال و صعود یک قله ی بی نام در مسیر، ساعت 10 :18 بر فراز قله ی 4195 متری سی چانی بودیم و پس از آن به سمت قله ی "برد آتش" که در سمت شمال سی چانی واقع است حرکت کردیم. پس از گذشتن از مسیر پیش رو که دارای فراز و نشیب پر شیبی است، ساعت 50: 19 بر فراز قله ی 4090 متری بردآتش گام نهادیم. هوا در حال تاریک شدن بود و ما برای فرود تیغه ی برد آتش را انتخاب کردیم. ساعت 45: 20 در حالی که هوا کاملن تاریک شده بود، در میانه های مسیر با وجود باد تندی که می وزید، به سختی چادر را برپا کردیم و شب را سپری کردیم.

سه شنبه 30/4/88
ساعت 00: 7 پس از جمع کردن کمپ، ادامه ی مسیر پر شیب تیغه ی بردآتش را به سمت "گردنه بیژن" در پیش گرفتیم. ساعت 45: 8 به محل گردنه بیژن رسیدیم.گردنه بیژن با ارتفاع 3200 متر محل تلاقی خط الرأس مرکزی و شرقی می باشد. با عبور از گردنه، پای در مسیر صعود قلل خط الرأس شرقی گذاشتیم. در کنار آبی که از ذوب شدن برف چال های "یال شتر ریز" حاصل شده است، استراحتی کردیم و اندکی تن خود را با آب شستیم. وجود گله های گوسفند عشایر منطقه در دامنه ی یال زنده تر بودن این منطقه را به دلیل وجود اندکی آب به رخ دیگر مناطق می کشد. پس از 2 ساعت استراحت رأس ساعت 00: 11 حرکت خود را به سمت "کاسه ی برف کرمو" آغاز کردیم. با صعود شیب تند مسیر ساعت 20: 13 بر فراز قله ی 4111 متری "برف کرمو" بودیم و پس از آن یال سنگی قله را به سمت قله ی "نمک" در پیش گرفتیم. ساعت 40: 14 قله ی 4061 متری نمک را صعود کردیم و پس از خوردن قدری تنقلات که نهار آن روزمان بود، شیب جنوبی قله را برای رسیدن به گردنه در پیش گرفتیم. پس از صعود یک قله ی فرعی به ابتدای مسیر صعود قله ی "کل خرمن" رسیدیم. ساعت 40: 17 پس از 25 دقیقه صعود از شیب قله، خود را به قله ی 4180 متری کل خرمن رساندیم.پس از گرفتن چند عکس یادگاری همان مسیر صعود را جهت بازگشت در پیش گرفتیم. ساعت 05: 18 پس از برداشتن کوله ها، به سمت "گردنه ی نول" حرکت کردیم. مسیر فرود، از کنار تیغه های سمت جنوبی یال است که با شیب تند به گردنه منتهی می شود. ساعت 50: 18 به محل گردنه رسیدیم. به دلیل نبودن آب در کل مسیر پس از رسیدن به گردنه، یکی از ما برای آوردن آب از دره ی شرقی گردنه سرازیر شد به دره نول رفت. چادرمان را در بالای گردنه برپا کردیم و شب را در حالی که آب کافی داشتیم، با خوردن غذای مفصل و تجدید قوا سپری کردیم.

چهارشنبه 31/4/88
صبح پس از صرف صبحانه و جمع کردن کمپ ساعت 20: 7 مسیر سمت غرب تیغه های منتهی به قله ی "نول شمالی" را در پیش گرفتیم و پس از تراورس قله نول شمالی، از سمت غرب آن و رسیدن به گردنه ی مابین نول شمالی و جنوبی، جبهه ی جنوبی قله را برای صعود انتخاب کردیم. ساعت 00: 10 بر فراز قله ی 4135 متری نول شمالی بودیم و پس از آن به سمت نول جنوبی به راه افتادیم. ساعت 40: 10 بر فراز قله ی 4108 متری "نول جنوبی" ایستادیم و پس از آن، مسیر شرق را جهت رسیدن به قله ی "قاش سرخ" در پیش گرفتیم. از گردنه ی مابین نول جنوبی و قاش سرخ گذشتیم و از سمت غرب، قله ی زیبای 4108 متری قاش سرخ را که دارای دیواره های بلندی در سمت جنوب آن است صعود کردیم. پس از فرود از قله در محل "گردنه ی قاش سرخ" استراحتی کوتاه کردیم و نهار اندکی خوردیم. ساعت 35: 13 مسیر پر شیب و ریزشی تاپو را در پیش گرفتیم و ساعت 25: 14 بر فراز قله ی 4090 متری تاپو ایستادیم. از آنجا دیگر دوستانمان را که برای صعود قله ی "پازن پیر" آمده بودند می دیدیم. پس از تماس تلفنی با آن ها، از سمت شرق قله، مسیر را به سمت "کاسه ی رمبسه" در پیش گرفتیم. ساعت 50: 15 پس از گذاشتن کوله ها در ابتدای مسیر صعود قله ی "رمبسه"، به سمت قله حرکت کردیم. ساعت 05: 16 پس از صعود از شیب ریزالی ابتدای مسیر و یال سنگی منتهی به قله بر فراز قله ی ِ4170 متری رمبسه ایستادیم. پس از بازگشت دوباره، ساعت 30: 16 کوله ها را برداشته و راهی پازن پیر شدیم. بعد از برداشتن قدری آب از یخچال پایین پازن پیر -که دارای آب جاری بود - و صعود شیب بسیار تند و ریزالی قله، ساعت 50: 17 بر فراز قله ی 4302 متری پازن پیر، آخرین قله ی خط الرأس سجده ی شکر بجای آوردیم و یکدیگر را در آغوش کشیدیم. ساعت 25: 18 به همراه یکی از دوستان که منتظر ما مانده بود راهی دره گرگی شدیم و از آنجا به سمت کمپ آن ها که در محل گردنه ی "خطیر سوخته" بود سرازیر شدیم. ساعت 23:50 به محل گردنه رسیدیم.

پنجشنبه 1/5/88
ساعت 30: 9 پس از خوردن صبحانه مسیر را از "دشت مارپیت" و از آنجا به سمت منطقه آبنهر در پیش گرفتیم. آخرین ساعات برنامه با وجود خستگی فراوان سپری شد و سرانجام ساعت 30: 12 به کنار جاده آسفالته در منطقه آبنهر رسیدیم.
به یاری او که جز او یاری رسانی نیست.

نفرات شرکت کننده در برنامه :
- علی اکبر فلاحی
- محمدامین صلاحی