۱۳۸۸ مرداد ۱, پنجشنبه

پيام تبريك

تو بلندتری يا كوه؟!
تو بزرگ تری يا كوه؟!
تو استوارتری يا كوه؟!
ای انسان!
تو در كوه معنا می يابی يا كوه در تو؟!
همنوردایِ مهر!
تيم دنا : علی اكبر فلاحی ، محمدامين صلاحی
تيم پازن پير : حامد صفايی ، محسن نصيری ، محمدنبی زارع و هادی اسلامی
برای ديدنتون سرمون رو بالا می گيريم و صعودهای پرافتخارتون رو تبريك می گيم.
مهرتان افزون‌ ، گام هايتان استوار

۱۳۸۸ تیر ۳۰, سه‌شنبه

گزارش به روز صعود خط الرأس كامل دنا

«ما زنده به آنيم كه آرام نگيريم
موجيم كه آسودگی ما عدم ماست»

ديروز ، دوشنبه ، 29 تيرماه ، اعضای تيم موفق به صعود 12 قله ی بلند خط الرأس مركزی دنا شدن :
ساعت 9:15 قزل قله به ارتفاع 4378 متر
ساعت 12:20قله ی بيژن 2 به ارتفاع 4350
ساعت 13:20 قله ی كپيری به ارتفاع 4215
ساعت 14:10 قله ی بيژن 1 به ارتفاع 4340
ساعت 15:35 قله ی كرسمی غربی به ارتفاع 4245
ساعت 15:50 قله ی كرسمی شرقی به ارتفاع 4250
ساعت 16 قله ی حرّا به ارتفاع 4260
ساعت 16:50 قله ی حوض دال به ارتفاع 4359
ساعت 17:15 قله ی بينام
ساعت 18:10 قله ی سيچانی به ارتفاع 4195
ساعت 19:50 قله ی بردآتش به ارتفاع 4090
بلند بمانيد و استوار
امروزم به دليل عدم دسترسی به هر دو تيم از گزارش صعودهاشون بی خبريم. باهامون همراه باشيد تا به اميد خدا بعد از اولين تماس شما رو در جريان احوال هر دو تيم قرار بديم.
يا حق

۱۳۸۸ تیر ۲۹, دوشنبه

گزارش به روز صعود خط الرأس كامل دنا

سلام با تبريك بعثت حضرت محمد (ص) بايد عرض كنم كه امشب متأسفانه خبری از گزارش دقيق صعودهای تيم نداريم . همين قدر می دونيم كه به ياری خدا در صحت و سلامت به سر می برن.
صبح فردا چهار نفر ديگه از اعضای گروه به قصد صعود پازن پير ، بلندترين قله ی خط الرأس شرقی ، از آبنهر راهی منطقه ی دنا می شن و ان شاءالله طی روزهای آينده به تيم اصلی می پيوندن.
به ياری خدا شما رو در جريان وضعيت هر دو تيم قرار خواهيم داد. يا حق

۱۳۸۸ تیر ۲۸, یکشنبه

گزارش به روز صعود خط الرأس كامل دنا

«ای كوه تو فرياد من امروز شنيدی
درديست درين سينه كه همزاد جهان است»
فرياد در سكوت شما جاری است
و كوه سراسر پاسخ است...

همنوردای ما امروز، 28 تيرماه 88 ، 6 قله ی بلند ديگه ی دنا رو زير گام گذاشتن :
ساعت 12:15 ، قله ی لوكوره به ارتفاع 4265 متر
ساعت 12:30 قله ی كَل گِردَل به ارتفاع 4230 متر
ساعت 14:45 قله ی تُل گِردَل به ارتفاع 4265 متر
ساعت 15:50 قله ی پازنك به ارتفاع 4230 متر
ساعت 16:50 قله ی مورگُل به ارتفاع 4425 متر
ساعت 19:35 بلندترين قله ی دنا ، قاش مستان به ارتفاع 4435 متر
در ضمن اونا قبل از صعود قاش مستان حدود ساعت 18 غذاهايی رو كه تو برنامه ی مورگل بارگذاری كرده بودن پيدا كردن و شب خوب و خنكی رو تو گردنه ی قاش مستان سپری می كنن.
خدايا ! سلامتی دوستامون رو از تو می خوايم. ياريشون كن.

۱۳۸۸ تیر ۲۷, شنبه

گزارش به روز صعود خط الرأس كامل دنا

« ديدنتان را ديده بر بالا ،
بر بلند ، بايد ! »

همنوردای خوب ما امروز به ياری خدا موفق به صعود 7 تا از قله های بلند خط الرأس غربی دنا شدن :
ساعت 7:45 ، قله ی كل قدويس به ارتفاع 4341 متر
ساعت 8:10 ، قله ی كل شيدا به ارتفاع 4327 متر
ساعت 8:25 ، قله ی كل بلبل به ارتفاع 4319 متر
ساعت 11:30 ، قله ی چال وُهلی به ارتفاع 4162 متر
ساعت 15:35 ، قله ی آب سپاه به ارتفاع 4110 متر
ساعت 16:05 ، قله ی ايستگاه به ارتفاع 4085 متر
ساعت 19:30 ، قله ی قلات بزی به ارتفاع 4210 متر
حالا هم بعد از قلات بزی بالای گردنه ی فردای قيامت شب پر ستاره و سردی رو سپری می كنن.
و من الله التوفيق

۱۳۸۸ تیر ۲۶, جمعه

گزارش به روز صعود خط الرأس كامل دنا

طبق آخرين خبری كه از دوستامون داريم اونها بامداد امروز، 26 تيرماه ، ساعت 30 دقيقه ی صبح بعد از طی 350 كيلومتر (از مرودشت) به سيور رسيدن و 7:10 از سيور پا به دامنه ی دنا گذاشتن. زير آفتاب داغ تيرماه از گردنه های ريزك و اتابكی می گذرن و به ياری خدا ساعت 19:30 بر فراز خط الرأس غربی می ايستن. و حالا هم در ارتفاع چهار هزاری شب سردی رو سپری می كنن.
خدايا! دوستامون رو به تو می سپريم. هواشونو داشته باش.
در ضمن امروز 11 نفر ديگه از اعضا برای آمادگی برنامه ی پازن پير به برنامه ی كوهپيمايی خرم ناز رفتن.
يا حق

۱۳۸۸ تیر ۲۵, پنجشنبه

گزارش به روز صعود خط الرأس كامل دنا

دنا رشته كوهی به طول بيش از هفتاد كيلومتر بخش كوچكی از رشته كوه عظيم زاگرس می باشد كه در استان های كهكيلويه و بويراحمد ، اصفهان ، چهارمحال وبختياری و فارس قرار دارد. اين رشته كوه از سه خط الرأس شرقی ، مركزی و غربی تشكيل شده است كه با بيش از چهل قله ی بالای چهارهزارمتر بلندترين منطقه زاگرس را تشكيل داده و در اين ميان ، قله ی بيژن 3 (قاش مستان) با ارتفاع 4435 متر به عنوان بلندترين قله قد علم كرده و سر بر افراشته است.
تيمی از گروه ما ديروز ، 25 تير ماه 88 ، به ياری خدا جهت صعود خط الرأس كامل دنا در روستای سيور مستقر شدند و نهايت تلاشمون رو می كنيم تا گزارش به روز اين برنامه رو ارائه بديم.
باهامون همراه باشيد و برای سلامتی اعضای تيم صعود دعا كنيد.

۱۳۸۸ تیر ۲۴, چهارشنبه

داستان كوتاه

نفسم بالا نمی اومد:
- تشنه ام! ترو خدا يه دقيقه وايسيد تا يه كم آب بخوريم.
يه نگاه سرپرستانه بهم انداخت و دو دقيقه استراحت داد. دو دقيقه! اونم ايستاده!
- آب كم بخوريد. مسير خشكه ، آب كم مياريد.
دلم می خواست بطری رو بذارم به سرم و يه نفس تا آخرش رو سر بكشم ولی حيف‌ ، انگار واسه آب خوردن هم بايد از جناب سرپرست اجازه می گرفتيم!
چه زود دو دقيقه تموم شد!
شيب مسير زياد بود. آفتاب داغ داغ ، راست روی مغز سرمون می تابيد. خيس عرق بودم. نفسم بالا نمی اومد. صدای ضربان قلبم رو به وضوح می شنيدم. پاهام ديگه جون نداشت:
- ديگه نمی تونم!
- نمی تونمی در كار نيست! بجنبيد! تا قله راهی نمونده!
قله رو می ديدم، هنوز دور بود ، خيلی دور. اما چقدر زيبا بود ، چقدر بلند، با شكوه! سرپرست راست می گفت ، راه زيادی نبود ، هرچند يك ساعت طول كشيد و اون يك ساعت خيلی سخت گذشت ولی چه زود رسيديم اون بالا! بالای بالا ، روی قله ، روی اوج. تمام منطقه زير پای ما بود. از ما بالاتر فقط خدا بود! فقط خدا!
پر از غرور بودم ، پر از هيجان ، پر از توان و پر از هر احساس خوبی كه ممكنه به يه نفر دست بده.
نه! به قلم در نمی آد! نمی شه نوشت! نمی شه گفت! بايد اون بالا ايستاد!
سرپرست كوله اش رو باز كرد. يه ظرف پلاستيكی بيرون آورد. حلوای خرمايی بود با گردو. دو نفری يه دونه! چقدر خوشمزه بود! با همه ی حلواهای دنيا فرق می كرد. انگار يه چاشنی ای توش بود كه تو هيچ حلوای ديگه ای نبود!
عجب كوله ای داشت اين سرپرست ما! مثل صندوقچه ی جادو می موند! هر چی كه نياز بود و اراده می كردی توش پيدا می شد. از خوردنی های مناسب زمان و مكان گرفته تا ابزار و وسايل و ... . تازه از كوله ی منم سبك تر و جمع و جورتر بود!
دوست نداشتم بر گرديم اما نيم ساعت زمانی كه سرپرست در نظر گرفته بود خيلی زود تموم شد.
مسير برگشت بوی «برگشتن» نمی داد. برگشتی در كار نبود. انگار بازم داشتيم می رفتيم!
- پايين اومدن چقدر خوبه! آدم می تونه تا اون پايين بدوئه. چرا انقدر آروم می ريد؟
- عجله اى نيست. تو مسير پايين اومدن بايد خيلی مراقب پاها بود.
هوا هنوز گرم بود. پاهام تير می كشيد. داغ كرده بودم. كشيدن بار سرم برای تنم سخت شده بود. دوست داشتم زود تر برسيم.
رسيديم! تو يه چشم به هم زدن لب جاده بوديم!
نه! كاش نرسيده بوديم! كاش باز هم می رفتيم!
به قلم الهام صفايی

۱۳۸۸ تیر ۱۶, سه‌شنبه

گزارش برنامه ی صعود قله ی 4425 متری مورگل

قله ی مورگل با ارتفاع 4425 متر دومين قله ی بلند دنا و رشته كوه زاگرس می باشد. اين قله ی زيبا و مرتفع واقع در مرز دو استان اصفهان و كهگيلويه است و مسير صعود آن كه با مسير صعود قله ی قاش مستان يكی است از روستای خفر (ارتفاع 2185 متر واقع در شهرستان سميرم) می گذرد.
مقصود ما علاوه بر صعود قله و بازديد از منطقه ، بار گذاری بر روی خط الراس جهت صعود كل خط الراس دنا در آينده ( اواخر تير ماه سال جاری) بود.
تيم دو نفره ی ما چهارشنبه سوم تيرماه ساعت 16:30 از مرودشت با وسيله ی شخصی از جاده ی آباده به سمت خفر به راه افتاد و ساعت 22:30 به خانه ی كوهنورد هيات كوهنوردی استان فارس در خفر رسيد و شب را آنجا سپری كرد.
صبح روز بعد ساعت 5:45 به سمت جنوب روستا كوچه باغ ها را پشت سر گذاشتيم و به جوی آبی كه از كوه سرازير می شد رسيديم. ابتدای مسير با مسير آب يكی بود. با گذر از شيب تند گُرده ماهی آفتاب كم كم نمايان می شد. 8:30 تا 9:45 صبحانه را در جانپناه قاش مستان صرف كرديم. تمام منطقه سبز و پوشيده از گياهان گوناگون بود. فضايی بسيار زيبا و دل انگيز كه جز در كوهستان نمی توان يافت.
از آنجا می شد بخشی از قلل سر به فلك كشيده ی خط الراس غربی و مركزی را مشاهده كرد.
ادامه ی مسير با جوی آب حاصل از يخچال قاش مستان همراه می شود. لباس ها را سبك كرديم و با شيب يخچال بالا می رفتيم . در سمت راستمان اهرام مورگل و در سمت چپ قله ی قبله نمايان بود. آب فراوان در دسترس بود و نيازی به حمل آب نداشتيم.
ساعت 14:45 به گردنه رسيديم و كمی پايين تر در قسمت جنوب گردنه چادرها را بر پا كرديم. پس از صرف اندكی غذا ساعت 15:30 به سمت غرب گردنه رو به سوی خط الراس حركت كرديم. مسيرمان سنگ ريزه ای و بعضی جاها پوشيده از برف بود. از زير ديواره های مورگل گذشتيم و شيب تند مابين قله ی پازنك و مورگل را رد كرديم. ساعت 16:30 به گرده ی مورگل رسيديم و بعد از كمی استراحت مسير سنگی زير قله را كه نيازی به ابزار نداشت پشت سر گذاشتيم. و ساعت 17:5 بر فراز قله ی مورگل تمام منطقه را زير پا داشتيم. قاش مستان در شرق ما قد علم كرده بود و بلندی خود را به رخ ديگر قله ها می كشيد. 15 دقيقه بعد از همان مسير صعود به محل چادرها بازگشتيم. ساعت 18:20 به چادرها رسيده و چای و شام را در هوايی نسبتن سرد و نيمه ابری خورديم و خيلی زود از خستگی و سرما به كيسه خوابمان پناه برديم. نيمه های شب با صدای تگرگی غير منتظره و هيجان انگيز بيدار شديم. بی نظير بود!
ساعت 6 صبح خوراكی هايی را كه برای بارگذاری جهت صعود آينده در نظر گرفته بوديم داخل نايلون پيچيديم و در مكان مناسبی جاسازی كرديم.
ساعت 7:40 از گردنه به سمت جانپناه سرازير شديم. مسير روی يخچال را با سرعت بيشتری طی می كرديم. در راه با گروهی كه از بروجرد آمده بودند روبرو شديم.
ساعت 10:10 به جانپناه و ساعت 12:30 به خانه ی كوهنورد خفر رسيديم و برگی ديگر از دفتر بلند عمر كوهنوردی گروهمان به ياری خدا ورق خورد.
يا حق
به سرپرستی محمدامين صلاحی و با همراهی علی اكبر فلاحی
اينم گزارش تصويری:




تقویم ورزشی سه ماهه دوم سال 1388

به نام خدايی كه كوه آفريد
گروه کوهنوردی مهر
تقویم ورزشی سه ماهه دوم سال 1388

لازمه شرکت در برنامه های گروه، عضویت و داشتن کارت بیمه ورزشی است.
شرکت در هر یک از برنامه های چند روزه مستلزم شرکت در برنامه آمادگی می باشد.
برنامه های تمرينی گروه در تابستان 88 :
تمرین دوچرخه سواری روزهای زوج ساعت 5 صبح
تمرین سنگنوردی روزهای فرد ساعت 17

۱۳۸۸ تیر ۱۵, دوشنبه

پيام تسليت

همنورد عزيز
خانم محبوبه شعبانی!
در گذشت ناگهانی مادرتون رو تسليت می گيم.
ما رو تو غم خودتون شريك بدونيد.

۱۳۸۸ تیر ۱۲, جمعه

اشتباهات را تکرار نکنیم

از جمله کارهایی که بعد از اجرای یک برنامه کوهنوردی - حتا برنامه های سبک نیم روزه - باید انجام شود چک کردن لوازمی است که در آن برنامه مورد استفاده قرار گرفته است. حتمن به یاد داشته باشیم که پس از بازگشت از هر برنامه، لوازم و تجهیزات را به حال خود رها نکنیم تا دوباره در برنامه بعد آنها را درون کوله پشتی ریخته و به همراه خود ببریم! بلکه بايستی تک تک لوازم را تمیز كرده و از سالم بودن آنها اطمینان حاصل کنیم واگر احیانن آسیبی به آنها وارد شده، آنها را تعمیر یا تعویض کنیم تا در برنامه بعد بتواند جوابگوی نیاز ما باشد.
در مورد لوازم گروهی مانند اجاق، چادر، لوازم فنی و . . . باید حساسیت بیشتری داشته باشیم هم از طرف فرد استفاده کننده و هم از طرف انباردار گروه که بايد لوازم را سالم تحویل بگیرد و یا در صورت داشتن کوچکترین ایرادی آن را به گروه گزارش دهد.
در یکی از برنامه های زمستانه یک سری لوازم را از جمله یک اجاق - که قابلیت کار کردن با سوختهای مایع مختلف را دارد- از گروه تحویل گرفتیم. برنامه بسیار سنگینی بود، حجم برف کوبی بالا و سرمای زیاد باعث بروز خستگی بسیار در اعضای گروه شده بود. پس از رسیدن به محل کمپ و برپایی چادر اجاق را روشن کرده و اقدام به آب کردن برف و درست کردن شام کردیم. شب را به آرامی گذراندیم. صبح فردا طبق قرار قبلی برای صعود قله ساعت 4:30 از خواب بیدار شدیم. برای درست کردن مقداری آب جوش به سراغ اجاق رفتیم غافل از ایرادی که چراغ داشت و شب قبل متوجه آن نشده بودیم. با پمپ کردن مخزن اجاق و تحت فشار قرار گرفتن مایع سوخت درون آن، ناگهان رابط بین مخزن و اجاق از جای خود خارج شد و سوخت درون مخزن با فشار زیاد به صورت پودر به درون چادر و روی لوازم پاشیده شد. بدلیل روشن بودن اجاق ناگهان کل چادر آتش گرفت. البته با عکس العمل سریع دوستان و خارج کردن یکسری از لوازم مانند کوله پشتی ها و کفش ها از چادر و خاموش کردن شعله های آتش خسارت به حداقل رسید اما یکسری از لوازم از جمله خود چادر آسیب جدی دیدند.
در آن برنامه خوشبختانه اعضای گروه فقط متحمل خسارت مالی شدند اما چه بسا ممکن بود بدلیل بی دقتی یک نفر در نگهداری از لوازم و عدم برطرف کردن مشکل آن خسارت جانی نیز به اعضای گروه وارد می شد!

چند پیشنهاد :
- در صورت داشتن کوچکترین ایرادی در لوازم خود از آنها استفاده نکنیم .چرا که ممکن است در لحظه خاص جوابگوی نیاز ما نباشد .
- برای هریک از لوازم خود یک شناسنامه کارکرد شامل تاریخ و نحوه استفاده از آن وسیله را داشته باشیم .
- قابلیت هر یک از لوازم خود را بدانیم و توقع زیادی از آن وسیله نداشته باشیم.
- در صورت به عاریه گرفتن هر وسیله ای از گروه یا از دوستانمان از سالم بودن آن مطمئن شویم و نحوه کار با آن را به طور کامل یاد بگیریم و تمرین کنیم .
- در بعضی از برنامه های کوهنوردی، وقتی برای یاد گرفتن قابلیت و نحوه کار لوازممان نیست پس قبل از برنامه چند بار با آن کار کنیم و تمرین داشته باشیم .
به قلم محمدامين صلاحی